به گزارش مشرق، امیرحسین یزدان پناه در سرمقاله امروز روزنامه خراسان نوشت:
حال نتانیاهو را درک می کنم! وقتی درباره جایگاه ایران در منطقه حرف می زند؛ اگر از او سوال کنی، حق دارد که بگوید قرار نبود ایران در منطقه چنین جایگاهی داشته باشد. اگر از دوران جنگ تحمیلی و فشارهای سیاسی و اقتصادی مستقیم به ایران بگذریم، واقعیتش این است که قرار بود در سال 2006 حزب ا... لبنان به عنوان اصلی ترین متحد ایران در منطقه نابود شود، اما اهالی شهرها و روستاهای مارون الراس، بنت جبیل و النبطیه در جنوب لبنان هنوز هم بقایای تانک های مرکاوای اسرائیلی را می بینند تا خاطرات شیرین مقاومت در جنگ 33 روزه را فراموش نکنند. قرار بود طرح انحراف بیداری اسلامی سال های 2008 و 2009 در منطقه و ورود ده ها هزار تروریست به عراق و سوریه، آشوب ها و ناامنی های تروریستی را به سمت مرزهای ایران بکشاند. داعش حتی تا «جلولا» و «خانقین» یعنی تا 40 کیلومتری مرز خسروی هم آمد اما ضرب شست های نظامی ایران آن ها را به فواصل دورتر کشاند.
قرار بود بحران سوریه، دودمان بشار اسد و محور مقاومت و در یک کلمه سرپنجه های قدرت ایران در منطقه را به نابودی بکشاند؛ واقعا قرار نبود اسرائیل که تا 5-6 سال پیش در سودای فتح دمشق بود امروز با این کشور و آن کشور گفت و گو کند تا حالا ایران را از سوریه بیرون کند. اعلام مخالفت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با آتش بس اخیر در سوریه یکی از آخرین مواضع او درباره سوریه و ایران است که نشان دهنده واقعیت های منطقه است؛ جایی که او برای مخالفتش با طرح اخیر آتش بس در سوریه یک دلیل دارد: «چون حضور ایران را در سوریه استمرار می دهد.» این که واقعیت و جزئیات طرحی که به عنوان آتش بس در برخی مناطق سوریه اجرا می شود و حدود 2 هفته پیش با توافق روسای جمهور آمریکا و روسیه اعلام عمومی شد، چیست؟ موضوعی است که درباره آن کمتر جزئیاتی منتشر شده و ابهام های جدی درباره آن وجود دارد. اما این که چرا نتانیاهو «کاملا» با آن مخالف است پرسشی است که از 3 منظر می توان به آن نگریست.
1- نتانیاهو یک شومن است
نتانیاهو یک شومن رسانه ای است؛ او ابایی ندارد از این که در سازمان ملل با نقاشی یک بمب شبیه نقاشی های میکی موس، جهان را از بمب اتمی نداشته ایران بترساند! یا پاورپوینت درست کند و در کنگره آمریکا ایران را به یک هشت پا که در سراسر دنیا دارای عناصر قدرت است، مانند کند یا حتی در حالی که او یکی از کسانی بود که برای حدود 2 دهه ایران را متهم به ساخت سلاح اتمی می کرد امروز با توافق هسته ای که جلوی ساخت سلاح ادعایی او را می گیرد هم مخالف باشد تا مثلا پلیس بدی باشد برای آن که نکند ایران به تعهداتش عمل نکند. لذا دور از ذهن نیست که امروز او خود را مخالف آتش بسی نشان دهد که به گفته خودش ایران را از سرزمین های تحت اشغال این رژیم دور می کند تا به این وسیله ایران متحدانش را وادار کند که زیر بار آن آتش بس بروند. هرچند شواهد بعدی که به آن می پردازیم این گمانه را تضعیف می کند .
2- جزئیات آتش بس به نفع نتانیاهو نیست
وجه دیگر مخالفت نتانیاهو با آتش بس ممکن است به جزئیات این طرح بگردد.جزئیاتی که البته هنوز ما اطلاعی از آن نداریم و حتی وزارت خارجه نیز در موضع خود تاکید کرده بود که درباره آن «ابهام» دارد. با این حال آن طور که از کلیات بر می آید این آتش بس شامل برخی مناطقی است که حضور ایران و متحدانش در آن مشهود بوده است؛ برخی تحلیل گران داخلی می گویند برخی نقاط حساس آتش بس اساسا نقاطی است که غیر فعال است اما «راشا اینسایدر» اخیرا دلیل مخالفت نتانیاهو را اینگونه نوشت: «یکی از نگرانی های اصلی اسرائیل این است که چگونه آتش بس در مناطق نزدیک به مرزهای اسرائیل و اردن اجرا می شود و چه کسی مسئول اجرای آن خواهد بود.» طبعا اگر چنان آتش بسی قرار باشد اجرا شود توسط کشورهایی اجرا می شود که ابتکار عمل و قدرت را روی زمین در دست دارند. یکی از این کشورها ایران است که به عرصه های قدرت در سوریه مسلط است و قاعدتا در برخی نقاط آتش بس ناظر خواهد بود. چیزی شبیه نیروهای حافظ صلح. بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه چندی قبل در گفت و گویی درباره چنین نیروهایی گفته بود: «البته این نیروها عملیاتی و جنگنده نیستند و در واقع به نوعی شبیه همان پاسداران حافظ صلح هستند.» کابوس نتانیاهو همین است که قرار بود متحد ایران یعنی اسد را از دمشق بیرون کند اما حالا نیروهای حافظ صلح ایران باید در سوریه مستقر شوند!
3- تبدیل تهدید بحران سوریه به فرصت
واقعیت این است که باید با تکرار گفت که آنچه آمریکا، عربستان و اسرائیل را عصبانی کرده ومی کند، این است که ایران تهدیدی را که روزی ماهیت قدرتش را هدف قرار داده بود با تصمیم های حکیمانه و حضور استراتژیک در صحنه های مقابله با تروریست ها در سوریه و عراق به یک «فرصت» تبدیل کرد. اگر روزی که مستشاران مظلوم ایران در خاک شام و عراق غریبانه پا گذاشتند و برای امنیت مردم ایران خون پاکشان بر زمین ریخت به این سرزمین های ناامن نمی رفتند، امروز معلوم نبود در کدام شهر و روستای ایران باید با تروریست ها می جنگیدیم. حالا نه تنها در میدان بلکه در صحنه دیپلماتیک نیز مسیر «آستانه» که به ابتکار و حضور جدی ایران ایجاد شد معادلات را پیش می برد. «آستانه» ای که در آن آمریکا نقشی ندارد و یک عضو ناظر است!
حضور عزتمندانه و استراتژیک ایران در عرصه سیاسی و میدانی سوریه هنوز هم ادامه دارد تا جمهوری اسلامی که روزی اشغال عراق توسط آمریکا را که یک تهدید بالقوه بود با هوش و حکمت داهیانه خود به یک فرصت تبدیل کرد،نشان دهد، امروزهم برای تبدیل «تهدید» بحران سوریه به یک «فرصت» همان هوش و حکمت را در کنار قدرت نظامی و امنیتی خود به کار گرفته است. زمستان 93 وقتی نتانیاهو در کنگره آمریکا از قدرت روز افزون ایران گفت، من از حرف ها و اعتراف های این دشمن اصلی ام درباره قدرت ایران احساس خوبی داشتم و در یادداشتی از آن به «سخنرانی غرور آفرین نتانیاهو!» یاد کردم. امروز هم شاید همه مردم ایران حال او را درک می کنند، از نظر او «قرار نبود این چنین شود اما شد».